فقط جایی برای نوشتن.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

روزایی که از خواب بیدار میشم و خونه نیست حالم گرفته است،. انگار یه گمشده ای دارم، یه کار نیمه تموم. معمولا هم صبح بیدار میشم و صبحانه میذارم براش و راهیش میکنم اما همون اوایل بهش گفتم اگه بیدار نشدم بی خدافظی نرو. بیدارم کن بگو که داری میری. یه روز صبح بیدارم کرد : من دارم میرم، کار نداری؟؟خدا شاهده چشمام نیمه باز بود از شدت خواب آلودگی اما هراسون گفتم: گوشیتو میبری؟؟؟گفت : آره خب. واسه چی؟ چشمامو بستم: خب برو کارت داشتم بهت زنگ میزنم.. . فکر کنم دو ماهی از اون روز میگذره اما هنوزم یادم میاد خندم میگیره.چی تو ذهنم گذشته که همچین چیزی گفتم؟؟ فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 137 تاريخ : چهارشنبه 28 ارديبهشت 1401 ساعت: 14:20

هر دوره ای از زندگیم دغدغه های خاص خودمو داشتم، اگه میشنیدم که قدر این روزاتو بدون تو دلم میگفتم بابا شماها زندگی رو سخت گرفتین. وگرنه منم الان بی فکر و خیال نیستم. اما خب حقیقتا دلم برای بی فکری اون روزا تنگ شده. میدونی چی یادم اومد؟؟با این همه سهل گیری که از خودم سراغ دارم، بعد عروسی زونا گرفتم. اونم از نوع نادر ترینش. به هیچ کی هم نگفتم، یادمم نمیاد اینجا گفته باشم. ببین چه استرس و فشار روانی بوده که اونطوری زده بیرون. و ببین این روزا چه روزاییه که دلم برای اون موقع تنگ شده. میدونم، میدونم که معما چو حل گشت آسان شود. میدونم چند سال دیگه هم دلم برای الانم تنگ میشه که چقدر آسوده خیال بودم. چه میشود کرد؟اهدافمو برای سال جدید بنویسم؟؟از پارسالیا که به هیچ کدوم نرسیدم‌!!!. .  فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 135 تاريخ : چهارشنبه 28 ارديبهشت 1401 ساعت: 14:20